دوست بزرگوارم در وبلاگ شلمچه با موضوع بسیجی لبخند بزنه ، به مسائل و دغدغه های جامعه و بسیجیان زمان جنگ واکنون پرداخته ، خیلی زیباست حتماً سر بزنید و اون مطلب را بخونید ، اما من با برداشت از اون مطلب داستانی را برایتان آماده کردم که در محفل یاران می نگارم که بد نیست شما هم بخونید.
من عضو گروه موزیک پایگاه و حوزه مقاومت هستم ، یک دوست داشتم به نام محسن پوردرانی ، برای ایام دهه فجر برای نواختن موزیک در مراسمات شرکت می کردیم ، خوب بالطبع می بایست لباس خاکی بسیج هم بپوشیم ، چند نفری جدید به گروه اضافه شده بودند و به نظر می رسید که خجالت می کشیدند این لباس را برتن کنند و بیایند جلوی شاید صدها دختر وپسر بایستند ، محسن اولین کسی بود که لباس و چفیه را برتن می کرد و می گفت :
شما باید افتخار کنید ، این لباس خاکی را که نشان رشادت های 8 سال رزمندگان بوده را می پوشید ، چنان صحبت می کرد که همه با اشتیاق لباس خاکی را می پوشیدند .
و اما نتیجه آن دوست بزرگوارم یعنی محسن با همین عقاید ونظرها در غدیر سال 81 شهد شهادت را چشید و با همان لباس خاکی اش ندای رب را لبیک گفت .
وبلاگ محفل یاران به نام او مزین گردیده و دوست دارم که بتوانم در راه خشنودی او و تمام شهدای ایران زمین گام بردارم .
ببخشید سرتان را درد آوردم فقط خواستم عرض کنم ؛ اگر آن زمان ها دیگر بر نگردد ، ولی این گونه افراد هم در این نسل پیدا می شود .
پس لبخند بزن
شهید محسن پوردرانی
نام پدر :علی
تاریخ ومحل ولادت : 1360 - روستای ده زیار
سمت : رزم نواز گروه موزیک لشکر 41 ثارالله
تاریخ ومحل شهادت : 30/11/81 سانحه هوایی منطقه سیرچ کرمان
محل دفن : زادگاهش - روستای ده زیار
روحش شاد و یادش گرامی