به شصت بیست و هشتم زار دی نمود
که محسن دو چشمش به گیتی گشود
علی کشاورز بابای او
بود طاهره نیک مامای او
زتحصیل تا راهنمایی بخواند
به سربازی اسب شرافت براند
به خدمت سپه رفت و سرباز شد
به نقش اعدو سرافراز شد
به جمعی از اعضاء و فرماندهان
به مأموریت رفت زاهدان
سی بهمن هشتاد یک در غدیر
به برگشتن از زاهدان کویر
سر کوه سیرچ اندر آن آسمان
شب صوت و تاریک شد ناگهان
که طیاره با ضربتی پر صدا
به قله زد و گشت از هم جدا
که آن انفجارش به آتش کشید
که هر پیچ و پره به یک سو پرید
زآتش همه راکبان سوختند
به قرب خدا چهره افروختند
چو گلپاره یکباره پرپر شدند
به مثل کبوتر به حق پر زدند
به آن ها غدیر سایه افلاک شد
محرم به اقوام غمناک شد
چو محسن چو گل سوی گلزار شد
که در ده زیار او به گلزار شد
که استانی از غم عزادار شد
که «آزاد» سوزش به اشعار شد
شاعر: مرحوم فتح الله زرین کلاه
سلام به همراهان همیشگی
دوستان از این که این مدت مدید در این وبلاگ فعالیت نداشتم مشکل فنی بود که در قالب و ارسال یادداشت ها به وجود آمده بود امشب اتفاقی یاداداشت گذاشتم و متوجه بر طرف شدن این اشکال شدم آدرسی را که مشاهده می نمایید http://sh-pordorani.blogfa.com/ درمدت غیبت در این سیستم ، فعالیتم در آن جا بود حال خوشحالم که می توانم باز در کنار شما و در سیستم پارسی بلاگ مشغول باشم.
منتظر قدوم و نظرات سازنده ی شما هستم.
آغاز امامت حضرت ولیعصر (عج) بر همه ی منتظران آن حضرت تبریک و تهنیت عرض می نماییم.