سفارش تبلیغ
صبا ویژن

001.jpg

 

که محسن دو چشمش به گیتی گشود

علی کشاورز بابای او

بود طاهره نیک مامای او

زتحصیل تا راهنمایی بخواند

به سربازی اسب شرافت براند

به خدمت سپه رفت و سرباز شد

به نقش اعدو سرافراز شد

به جمعی از اعضاء و فرماندهان

به مأموریت رفت زاهدان

سی بهمن هشتاد یک در غدیر

به برگشتن از زاهدان کویر

سر کوه سیرچ اندر آن آسمان

شب صوت و تاریک شد ناگهان

که طیاره با ضربتی پر صدا

به قله زد و گشت از هم جدا

که آن انفجارش به آتش کشید

که هر پیچ و پره به یک سو پرید

زآتش همه راکبان سوختند

به قرب خدا چهره افروختند

چو گلپاره یکباره پرپر شدند

به مثل کبوتر به حق پر زدند

به آن ها غدیر سایه افلاک شد

محرم به اقوام غمناک شد

چو محسن چو گل سوی گلزار شد

که در ده زیار او به گلزار شد

که استانی از غم عزادار شد

که «آزاد» سوزش به اشعار شد

شاعر: مرحوم فتح الله زرین کلاه






تاریخ : سه شنبه 93/4/31 | 3:33 عصر | نویسنده : رضا | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.